چه کرده ام که مرا پایمال غم کردی
چه کرده ام که مرا پایمال غم کردی
چه کرده ام که مرا پایمال غم کردی
چه کرده ام که مرا پایمال غم کردی
چه کرده ام که مرا پایمال غم کردی
چه کرده ام که مرا پایمال غم کردی
چه کرده ام که مرا پایمال غم کردی
چه اوفتاده که دست جفا برآوردی
چه اوفتاده که دست جفا برآوردی
چه اوفتاده که دست جفا برآوردی
چه اوفتاده که دست جفا برآوردی
چه اوفتاده که دست جفا برآوردی
چه اوفتاده که دست جفا برآوردی
چه اوفتاده که دست جفا برآوردی
به نوک خار جفا خستیم نیازردم
به نوک خار جفا خستیم نیازردم
به نوک خار جفا خستیم نیازردم
به نوک خار جفا خستیم نیازردم
به نوک خار جفا خستیم نیازردم
به نوک خار جفا خستیم نیازردم
به نوک خار جفا خستیم نیازردم
چو برگ گل سخنی گفتمت بیازردی
چو برگ گل سخنی گفتمت بیازردی
چو برگ گل سخنی گفتمت بیازردی
چو برگ گل سخنی گفتمت بیازردی
چو برگ گل سخنی گفتمت بیازردی
چو برگ گل سخنی گفتمت بیازردی
چو برگ گل سخنی گفتمت بیازردی
مرا به نوک مژه غمزهٔ تو دعوت کرد
مرا به نوک مژه غمزهٔ تو دعوت کرد
مرا به نوک مژه غمزهٔ تو دعوت کرد
مرا به نوک مژه غمزهٔ تو دعوت کرد
مرا به نوک مژه غمزهٔ تو دعوت کرد
مرا به نوک مژه غمزهٔ تو دعوت کرد
مرا به نوک مژه غمزهٔ تو دعوت کرد
بخورد خونم و گفتا برو نه در خوردی
بخورد خونم و گفتا برو نه در خوردی
بخورد خونم و گفتا برو نه در خوردی
بخورد خونم و گفتا برو نه در خوردی
بخورد خونم و گفتا برو نه در خوردی
بخورد خونم و گفتا برو نه در خوردی
بخورد خونم و گفتا برو نه در خوردی
به حق غمزهٔ شوخ تو در رسم لیکن
به حق غمزهٔ شوخ تو در رسم لیکن
به حق غمزهٔ شوخ تو در رسم لیکن
به حق غمزهٔ شوخ تو در رسم لیکن
به حق غمزهٔ شوخ تو در رسم لیکن
به حق غمزهٔ شوخ تو در رسم لیکن
به حق غمزهٔ شوخ تو در رسم لیکن
زمردی است مرا صبر نه ز نامردی
زمردی است مرا صبر نه ز نامردی
زمردی است مرا صبر نه ز نامردی
زمردی است مرا صبر نه ز نامردی
زمردی است مرا صبر نه ز نامردی
زمردی است مرا صبر نه ز نامردی
زمردی است مرا صبر نه ز نامردی
به ره چو پیش تو باز آیم و سلام کنم
به ره چو پیش تو باز آیم و سلام کنم
به ره چو پیش تو باز آیم و سلام کنم
به ره چو پیش تو باز آیم و سلام کنم
به ره چو پیش تو باز آیم و سلام کنم
به ره چو پیش تو باز آیم و سلام کنم
به ره چو پیش تو باز آیم و سلام کنم
به سرد پاسخ گوئی علیک و برگردی
به سرد پاسخ گوئی علیک و برگردی
به سرد پاسخ گوئی علیک و برگردی
به سرد پاسخ گوئی علیک و برگردی
به سرد پاسخ گوئی علیک و برگردی
به سرد پاسخ گوئی علیک و برگردی
به سرد پاسخ گوئی علیک و برگردی
بسوختی تر و خشک مرا به پاسخ سرد
بسوختی تر و خشک مرا به پاسخ سرد
بسوختی تر و خشک مرا به پاسخ سرد
بسوختی تر و خشک مرا به پاسخ سرد
بسوختی تر و خشک مرا به پاسخ سرد
بسوختی تر و خشک مرا به پاسخ سرد
بسوختی تر و خشک مرا به پاسخ سرد
که دید هرگز سوزنده ای به این سردی
که دید هرگز سوزنده ای به این سردی
که دید هرگز سوزنده ای به این سردی
که دید هرگز سوزنده ای به این سردی
که دید هرگز سوزنده ای به این سردی
که دید هرگز سوزنده ای به این سردی
که دید هرگز سوزنده ای به این سردی
مرا نگوئی کاخر به جای خاقانی
مرا نگوئی کاخر به جای خاقانی
مرا نگوئی کاخر به جای خاقانی
مرا نگوئی کاخر به جای خاقانی
مرا نگوئی کاخر به جای خاقانی
مرا نگوئی کاخر به جای خاقانی
مرا نگوئی کاخر به جای خاقانی
دگر چه خواهی کردن که کردنی کردی
دگر چه خواهی کردن که کردنی کردی
دگر چه خواهی کردن که کردنی کردی
دگر چه خواهی کردن که کردنی کردی
دگر چه خواهی کردن که کردنی کردی
دگر چه خواهی کردن که کردنی کردی
دگر چه خواهی کردن که کردنی کردی